تاریخ جنبش‌های اجتماعی

تجربه شیلی (بخش پانزدهم)

جشن مرگ

ساعت ۸:۴۲ صبح روز کودتا، دو رادیوی مرتبط با شورشیان ارتش از تأسیس خونتای نظامی در شیلی خبر دادند. «خونتا» (Junta) اصطلاحی اسپانیایی به معنی شورای حکومتی و معمولاً نظامی است. اعضای شورا عبارت بودند از: پینوشه فرمانده‌کل ارتش، «گوستاو لی» فرمانده نیروی هوایی، دریاسالار «خوزه توریبیو مرینو» فرمانده نیروی دریایی، و ژنرال «سزار مندوزا» فرمانده پلیس کارابینروس.

خونتا ۱۵ ماه برقرار بود و هرچند عملیات کودتا تا عصر ۱۱ سپتامبر به پایان رسید ولی بازداشت و سرکوب هواداران دولت و گروه‌های چپ، حکومت نظامی و منع رفت‌وآمد، تبیین اهداف کودتا و اعلام سیاست‌های جدید خونتا و… تا مدت‌ها ادامه داشت. حکومت کودتاچی برای نمایش تسلط خود و عادی‌نمایی اوضاع، از ۱۷ سپتامبر که ابتدای هفته بعد بود فعالیت ادارات و مؤسسات تولیدی را آغاز کرد و فردای آن روز هم به فرمان خونتا یک «جشن ملی» برپا شد.

در مقایسه با آن خونتای موقت، جالب است که در حکومت جمهوری اسلامی ایران زمان پیش نمی‌رود و حاکمان که همواره معتقدند «در موقعیت حساس کنونی» به سر می‌بریم، پس از ۴۵ سال همچنان از شرایط غیرمعمولی مثل ادامه کار «دادگاه انقلاب اسلامی» دفاع می‌کنند. این دادگاه که ابتدا برای رسیدگی به اتهامات عوامل رژیم سابق تشکیل شد، در سال‌های بعد به مسئول اصلی قلع‌وقمع مخالفان سیاسی و آزار فعالان اجتماعی بدل شده و عملاً هرگونه انتقاد به سیستم موجود و در نتیجه امکان تغییر در شیوه حکومتداری را غیرممکن می‌کند.

نکته دیگر، در شیوه تکراری حکومت‌های سرکوبگر برابر التهاب‌های سیاسی و اجتماعی است که خیال می‌کنند با فرمان‌دادن، نادیده‌گرفتن و عادی‌نمایی می‌شود جامعه را کنترل کرد. اصرار حکومت در باز نگه‌داشتن بازارها و مغازه‌ها هنگام اعتراضات و تبلیغات شدید رادیو تلویزیونی در این زمینه نیز در همین راستا صورت می‌گیرد. یکی از مثالی‌ترین نمونه‌ها، در اعتراضات ۱۴۰۱ جنبش مهسا از زبان فرمانده سپاه پاسداران شنیده شد که خطاب به مردم معترض فرمان داد: «فردا روز پایان اغتشاشات است، دیگر به خیابان‌ها نیایید!»

حکومت پینوشه روز ۱۱ سپتامبر را به عنوان تعطیلی ملی، جشن می‌گرفت و آن روز برای او و حامیانش اهمیت زیادی داشت. پینوشه حتی سال ۱۹۹۲ که از قدرت کنار رفته بود در مصاحبه‌ای گفت «تا روزی که بمیرم» ۱۱ سپتامبر را جشن خواهم گرفت. اما سال ۹۸ در کنگره شیلی بحث حذف این مناسبت داغ شد و دیکتاتور پیر که داشت یکی‌یکی سنگرهایش را از دست می‌داد، در این زمینه هم عقب‌نشینی کرد و تعطیلی ملی فسخ شد. «مناسبت‌سازی» از این اتفاق ننگین شیلی را مقایسه کنید با انواع و اقسام مناسبت‌های دلخواه که جمهوری اسلامی وارد تقویم رسمی ایران کرده. حکومت اسلامی از ابتدای کار تلاش داشت مناسبت‌های ملی باستانی مثل نوروز، چله یا چهارشنبه‌سوری را محو کند و در مقابل، کمتر هفته‌ای را سراغ داریم که دست‌کم یکی از مناسبت‌های سیاسی یا مذهبی که به نفع حکومت به‌کار گرفته می‌شوند، در آن وجود نداشته باشد. جالب‌تر اینکه به دلیل سیاست‌ها و نوع حکومتداری، جمهوری اسلامی همواره آبستن مناسبت‌های تازه است و در سال‌های اخیر روزهایی مانند «۹ دی» (جشن سرکوب جنبش سبز که به «روز نکبت» معروف شده) یا سالروز کشته‌شدن قاسم سلیمانی هم اضافه شده‌اند. کارکرد اصلی این مناسبت‌ها، جمع‌کردن هواداران حکومت با عنوان دروغین «اجتماع مردمی» و استفاده تبلیغاتی (پروپاگاندا) است.

استاد این شیوه «ژوزف استالین» دیکتاتور مخوف شوروی بود که در برابر مناسبت‌های ملی و مذهبی گذشته، روزهای مخصوص حکومت خودش را ساخت: نهم ماه مه جشن پیروزی مقابل آلمان نازی، و هفتم نوامبر سالروز به‌قدرت‌رسیدن بلشویک‌ها. بازماندگان تفکر استالین که در جمهوری‌های سابق شوروی دیکتاتوری‌های خود را دارند هم همچنان از این شیوه استفاده می‌کنند. مثل «صفر مراد نیازف» که در ترکمنستان برای «روحنامه» کتاب معنوی‌اش، روز و هفته مخصوص داشت.

  • اعضای «هیئت مرگ» کشتارهای سال ۱۳۶۷ در زندان‌های ایران


پیشتر گفتیم که کودتای شیلی تلفات زیادی نداشت ولی کشتار اصلی که به نام مقابله با کمونیسم صورت گرفت، در روزهای بعد اتفاق افتاد. این یکی از بزرگ‌ترین کمونیست‌کُشی‌های تاریخ پس از وقایعی مثل قتل‌عام میلیونی سرخ‌ها در اندونزی، یا اعدام دسته‌جمعی زندانیان مارکسیست در دهه شصت ایران است. بین روزهای ۳۰ سپتامبر تا ۲۲ اکتبر، بسیاری از زندانیان که بعضی از آن‌ها دادگاهی شده و دوران محکومیت‌شان را سپری می‌کردند با فرمان «کاروان مرگ» کشته شدند. این کاروان، جوخه‌ای از افسران ارتش به رهبری ژنرال «سرخیو آرلانو» بود که با یک هلی‌کوپتر پوما در چند شهر شیلی گشت زدند و در نهایت حدود صد زندانی سیاسی را اعدام کردند.

پس از انقلاب ۵۷ ایران هم حکومت جدید با اعزام قاضیان شرع (مثل صادق خلخالی) به سراسر کشور، افراد بسیاری را به اتهام همکاری با رژیم سابق اعدام کرد. اما شباهت کاروان مرگ شیلی با «هیئت مرگ» اعدام‌های سال ۶۷ حیرت‌انگیزتر است. این هیئت پنج نفره، به فرمان روح‌الله خمینی اقدام به پاکسازی زندان‌های سیاسی کرده و طی کمتر از دو ماه در حدود چهار هزار زندانی مارکسیست و مجاهدین خلق را با چوبه دار حلق‌آویز کردند.

اعضای هیئت مرگ همگی به مقام‌های بالایی در جمهوری اسلامی رسیدند و حتی «ابراهیم رئیسی» به ریاست قوه قضاییه و بعد ریاست جمهوری ایران منصوب شد. اما پینوشه که هنوز جا پای خود در قدرت را سفت نمی‌دید، ژنرال آرلانو رئیس کاروان مرگ را هم دست‌به‌سر کرد. آرلانو ملقب به «گرگ»، یک نظامی کاریزماتیک و رقیبی بالقوه برای پینوشه به حساب می‌آمد. تا اکتبر ۱۹۷۵ پینوشه تمام اعضای خونتا را کنار زده و بالاخره آرلانو – تنها همکار نظامی او در کودتا که پایدارمانده بود- را هم مجبور به استعفاء و بازنشستگی کرد. او بعدها در زمان بازداشت پینوشه، بازجویی و دادگاهی شد و در دسامبر ۲۰۰۰ دادگاه عالی شیلی با استناد به همان پرونده کاروان مرگ، مصونیت پینوشه به عنوان سناتور مادام‌عمر را لغو کرده و حکم بازداشت خانگی او را صادر کرد.

البته خلاف مسئولان جمهوری اسلامی که از کشتارهای سال ۶۷ دفاع می‌کنند، پینوشه مدعی شد از جنایت‌ها خبر نداشته و سال ۱۹۸۹ که در مصاحبه‌ای از او در مورد اطلاع از اعدام‌های فوری پس از کودتا پرسیدند، جواب داد: «هرگز. چطور می‌توانید تصور کنید که من به شکلی در خشونت ماهر باشم؟ من که نظامی اس‌اس [نازی] نیستم!»


معرفی فیلم: کشتارهای ۶۷

درباره اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی ایران در تابستان سال ۱۳۶۷ فیلم‌های مستند بسیاری ساخته شده که اغلب آن‌ها در فضای مجازی در دسترس علاقه‌مندان است: «با من از دریا بگو» ساخته رضا علامه‌زاده، «فتوای محرمانه» ساخته الناز آبادی، و مستند کوتاه «من سعی می‌کنم فراموش نکنم» به کارگردانی پگاه آهنگرانی. همچنین فیلم‌های «کشتار شصت و هفت» پخش‌شده از شبکه صدای آمریکا، و «شصت و هفت: سی سال خاطرات و حقایق» که بر اساس تحقیقات و اسناد سازمان عدالت برای ایران و توسط تلویزیون ایران اینترنشنال ساخته شده، دیگر فیلم‌هایی است که می‌توان با تماشای آن‌ها تصویر بهتری از این جنایت بزرگ به دست آورد.