موضوع: «ریحانه جباری» که در ۱۹ سالگی به قتل یک مرد متهم شده بود، هفت سال پُر بیم و امید را در زندان گذراند. مقتول خود را دکتر جراح معرفی کرده و ریحانه را به بهانه انجام طراحی‌داخلی مطبش به «خانه امن» خود کشانده بود. تلاش او برای دست‌درازی و تجاوز، با مقاومت ریحانه روبه‌رو شده و این دختر جوان حین درگیری، با کارد آشپزخانه یک ضربه به کتف مرد می‌زند که منجر به مرگ او می‌شود. بعدتر که مشخص شد مقتول یک مأمور امنیتی بوده، پرونده پیچیده‌تر شده و با وجود تلاش‌های خانواده جباری، ریحانه در سال ۹۳ اعدام شد…

درباره فیلم

این مستند دیدنی نخستین‌بار در جشنواره فیلم برلین ۲۰۲۳ رونمایی شد که در این دوره متأثر از جنبش «زن زندگی آزادی» حضور افراد و نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی ممنوع شده بود. کارگردان آلمانی مستند حدود پنج سال برای تحقیق درباره پرونده با «شعله پاکروان» (مادر ریحانه) در تماس مستقیم بوده و این دو نفر علاوه بر فیلم، کتابی با عنوان «چگونه پروانه شویم» را منتشر کردند که بخش دیگری از ابعاد داستان ریحانه جباری در آن شرح داده می‌شود.

مستند «هفت زمستان در تهران» با روایتی منسجم، بیننده را با خود همراه کرده و با پرهیز از اغراق در مورد وضعیت نابسامان قضایی یا تلاش برای درآوردن اشک تماشاگر، از افتادن در ورطه احساسات‌گرایی دوری می‌کند. سبک کلی فیلم هم با مستندهای جنایی مشابه فرق دارد و بیش از اینکه در ابهام‌ها و جزئیات پرونده کندوکاو کند، به مسائلی فراتر که آن را به پرونده‌ای پُر سروصدا بدل کرد می‌پردازد.

در روایت فیلم از نامه‌ها، خاطرات شخصی و صداهای ریحانه از زندان استفاده شده و «زر امیرابراهیمی» هنرپیشه بین‌المللی ایرانی، با صدایی تأثیرگذار متن نریشن فیلم را اجرا می‌کند. علاوه بر این، از فیلم‌های ویدئویی خانگی و تصاویر دیگری استفاده شده که مخفیانه در ایران ضبط شدند و به دلایل امنیتی نام عوامل این بخش در تیتراژ «ناشناس» ذکر شده. همچنین برای مکان‌هایی مثل سلول انفرادی، بندهای زندان و دادگاه ریحانه که تصویر مناسبی از آن‌ها وجود ندارد، ماکت‌هایی ظریف ساخته شده. گرچه در فیلم با اعضای خانواده، «محمد مصطفایی» وکیل ریحانه و دو نفر از همبندی‌های او گفتگو می‌شود، ولی خانواده مقتول با سازندگان مستند همکاری نکردند و از سمت مقابل هیچ اظهار نظری در فیلم وجود ندارد.

در نیمه اول فیلم، چگونگی اتفاق و روند بازداشت و دادگاه ریحانه شرح داده می‌شود. در این بخش با توصیف ریحانه از «اتاق شکنجه» مواجه می‌شویم و نیز موارد متعدد دیگری از نقض حقوق متهم و عدم دادرسی عادلانه مثل: شکنجه جسمی و روحی، تهدید اعضای خانواده، کسب اعترافات اجباری، دستکاری و جاسازی مدارک جعلی، و حتی نقض سیستماتیک حقوق زنان در ایران. به عنوان مثال، قاضی در دادگاه به صراحت می‌گوید: «لااقل می‌گذاشتی تجاوز کند بعد شکایت می‌کردی!»

بخش دوم فیلم به مواجه‌شدن با حکم غیرانسانی قصاص، خطر اعدام، تلاش برای گرفتن رضایت خانواده مقتول، و کوشش مادر ریحانه و فعالان اجتماعی برای اطلاع‌رسانی و نجات او اختصاص دارد. «اشتفی نیدرتسول» کارگردان فیلم می‌گوید که پیش از آن با مفهوم قصاص آشنایی داشته ولی در جریان تولید فیلم، ابعاد وسیع آن را درک می‌کند: «قصاص نه‌تنها زندگی کسی که بر اساس این قانون اعدام می‌شود، بلکه دست‌کم زندگی دو خانواده را نابود می‌کند.»

دلیل اصلی پیچیدگی این پرونده، امنیتی‌بودن مقتول بود که خانواده مذهبی او برای حفظ آبرو و حکومت جمهوری اسلامی برای دفاع از عوامل خود، به چیزی جز محکومیت و گرفتن جان ریحانه راضی نمی‌شدند. شعبه ۷۵ دادگاه کیفری استان تهران در رأیی حیرت‌انگیز اعلام کرد: «با توجه به اوضاع و احوال خانواده مقتول که دارای تیپ و شخصیت مذهبی (در جلسه دادرسی همسر و دختر مقتول دارای حجاب و چادر اسلامی و پسرش نیز دارای ریش مذهبی و انگشتری عقیق بود) به نظر می‌رسد که مقتول با نشان‌دادن نماز خواندنش قصد صیغه‌کردن وی را داشته.» و در ادامه حکم آمده است: «هرچند به نظر نمی‌رسد که متهمه واقعاً قصد قتل مقتول را داشته، لذا ولو قصد قتل نیز نداشته باشد قتلِ عمد تلقی و به قصاص نفس، اعدام با چوبه دار توسط اولیاء دم» محکوم می‌شود.

ماجرای ریحانه جباری یکی از پُر سروصداترین پرونده‌های قضایی دهه ۹۰ ایران بود که در سطح بین‌المللی نیز واکنش‌های زیادی برانگیخت. اهمیت پی‌گیری خانواده متهم و اعتراض شدید به روندهای غیرقانونی قضایی، و همچنین تأثیر اطلاع‌رسانی که به جلب توجه و پیوستن گسترده مردم منجر شد، از دیگر نکته‌های مهمی است که در فیلم می‌بینیم. اما در بخش پایانی، با موضوع مهم‌تری روبه‌رو می‌شویم: خانواده مقتول برای رضایت‌دادن شرط می‌گذارند که ریحانه باید در نامه‌ای واقعیت را انکار کرده و به دروغ اعتراف کند که مقتول قصد تجاوز به او را نداشته. ولی شگفت‌انگیز اینکه ریحانه پس از هفت سال زندان (از ۱۹ تا ۲۷ سالگی) انگار به کشف و شهودی متعالی رسیده و با نفی حقیقت مخالفت می‌کند. او در نامه‌ای به مادرش می‌نویسد: «تحمل بی‌عدالتی از مرگ هم دشوارتر است.»

ریحانه جباری در قامت مبارزی که علیه دروغ قیام کرد، تا آخرین دم بر این موضع ایستاد و در نهایت با چوبه دار جان سپرد. تصاویر ضبط‌شده با تلفن‌همراه که در انتهای فیلم دیده می‌شود تکان‌دهنده است: ناله‌های مادر ریحانه در شبی که خانواده جباری با گروهی از فعالان اجتماعی تا صبح مقابل زندان سر کردند و در نهایت خبر اعدام ریحانه…

شعله پاکروان که حالا خود را وقف فعالیت علیه قصاص، گرفتن رضایت، ارتباط با مادران اعدامی‌ها و ترویج جنبش دادخواهی کرده می‌گوید: «تازه فهمیدم زمانی که من ریحانه چندماهه‌ام را در آغوش داشتم و از شدت خوشی اصلاً در این دنیا نبودم، مادرانی در همان شهر بوده‌اند که سرشان را در بالش فرو می‌کردند و زار می‌زدند.»

 

Seven Winters in Tehran

ژانر: مستند

محصول: آلمان، فرانسه

کارگردان: اشتفی نیدرتسول

با حضور: زر امیرابراهیمی (گوینده)، شعله پاکروان، فریدون جباری، شهرزاد جباری، شراره جباری، محمد مصطفایی