معرفی کتاب، فیلم، پادکست

سینما حقوق بشر: رشته‌ها (۱۹۸۴)

داستان: در شهر صنعتی و کوچک شفیلد انگلستان، «روث» دختر جوانی است که دلباخته جوانی به نام «جیمی» شده و ناخواسته باردار می‌شود. این اتفاق درست در روزی رخ می‌دهد که دو قدرت جهانی (شوروی و ایالات متحده) در مورد ایران درگیر تنش شده‌اند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند با هم ازدواج کنند، ولی خانواده‌هایشان به بهانه‌هایی مثل رکود اقتصادی مخالف هستند. وقتی خطر جنگ اتمی جدی شده و همسایه‌ها از شهر می‌گریزند، روث و جیمی مشغول آماده‌کردن خانه آینده‌شان هستند. اما بمباران اتمی، آینده همه را تیره و تار می‌کند…

درباره فیلم

آیا نگرانی متفکران و فعالان ضد جنگ درباره خطر بمباران اتمی بی‌مورد است؟ آیا نباید از امکان وقوع مجدد فاجعه‌ای که در گذشته هم رخ داده (ناکازاکی و هیروشیما) ترسید؟ در زمانه‌ای که دیوانگانی مثل پوتین و ترامپ به سلاح‌های هسته‌ای دسترسی دارند و کشورهای بدسابقه‌ای چون چین، اسرائیل، پاکستان و کره‌شمالی وارد این مسابقه تسلیحاتی شده‌اند و حکومت اسلامی در ایران تشنه بمب اتم است؛ آیا جنگ پایان دنیا فقط در فیلم‌های تخیلی رخ می‌دهد؟

چنان که در فیلم معروف «اوپنهایمر» برجسته شد، از زمان اختراع بمب اتمی دست سیاستمداران روی ماشه است. آمریکایی‌ها که زودتر از سایر رقبا به این سلاح مرگبار دست پیدا کرده بودند بلافاصله از آن استفاده کردند و طی هشت دهه اخیر بارها جهان در آستانه جنگ جهانی سوم قرار گرفت: از بحران موشکی کوبا در طول جنگ سرد، تا جنگ اوکراین در دوران فعلی و البته پیش از آن هم بحران هسته‌ای ایران. چنین جنگی با عواقب نامعلوم برای نسل بشر همراه است و از سوی دیگر آغاز هر تنش بهانه‌ای می‌شود تا حکومت‌ها با برقراری «وضعیت اضطراری» اختیارات دولت‌ها و سیاستمداران را بیشتر کرده و کنترل قانون و اراده مردم از بین برود.
«رشته‌ها» فیلم تلخ و ناراحت‌کننده‌ای که بنگاه خبری بی‌بی‌سی در سال ۱۹۸۴ ساخته و از این نظر به صورت نمادین به رمان ضدآرمانشهری «جورج اورول» اشاره دارد؛ تلاش می‌کند عواقب جنگ اتمی برای کره زمین و به‌ویژه جوامع انسانی را به تصویر بکشد. جالب اینکه در این داستان هم ایران در مرکز حوادث است و انگلیسی‌های سیاست‌دان، چند سال پس از وقوع انقلاب ۵۷ درباره میل شدید روس‌ها به تصاحب ایران و آغاز نزاع جهانی از خاورمیانه گمانه‌زنی کرده‌اند.

فیلم با روایت «پاول وان» (Paul Vaughan) گوینده قدیمی مستندهای بی‌بی‌سی، اینطور آغاز می‌شود: «در یک جامعه شهری، همه‌چیز به هم مربوط است. نیازهای هر شخص با مهارت‌های افراد بسیار دیگری تأمین می‌شود. زندگی ما همچون یک پارچه بافته‌شده، در هم تنیده است. اما ارتباطاتی که جامعه را قوی می‌کند، آن را آسیب‌پذیر نیز می‌کند.»

هشدارهایی مثل این جملات، حالا هم مدام شنیده می‌شود. ولی چنان که در فیلم می‌بینیم برای مردم عادی که حتی نمی‌دانند ایران کجاست، اخبار فوتبال مهم‌تر است. اما با ملتهب‌شدن اوضاع و درشت‌تر شدن تیتر روزنامه‌ها، خیلی زود زندگی مردم از شرایط غیرمعمول سیاسی متأثر می‌شود: کمبود ارزاق و هجوم شهروندان به فروشگاه‌ها، جیره‌بندی و احتکار و گران‌فروشی، هرج و مرج، کمبود سوخت و اختلال در فرودگاه‌ها، قطع ارتباطات و… در این فضا، هنوز هم صدای مخالفان و متفکرین که می‌گویند «جنگ هسته‌ای برنده ندارد» شنیده نمی‌شود، بلکه سیاست‌های افراطی تندروهای مدعی «وطن‌پرستی» از طرف عوام که از رکود اقتصادی ناراضی‌اند مورد استقبال قرار می‌گیرد (چیزی شبیه امروز جهان که راستگرایانی با الگوی ترامپ در آرژانتین، هلند، برزیل و سوئد ظهور کرده‌اند.) تجمعات اعتراضی مسالمت‌آمیز توسط پلیس به خشونت کشیده می‌شود و حکومت با وضع «اقدامات اضطراری» به بازداشت دگراندیشان با اتهام خیانت و هواداری دشمن اقدام می‌کند. چنین وضعیتی برایتان آشنا نیست؟

اما با شروع بمباران اتمی، سلسله‌ای از وقایع فاجعه‌بار رخ می‌دهد: ابتدا تلفات میلیونی در ساعات اول، نابودی شهرهای بزرگ و عوارض عمده شامل تشعشعات اتمی، باران‌های اسیدی، غبار آلوده رادیواکتیوی، و آلوده‌شدن آب‌ها. به‌پا خواستن حدود پانصد میلیون تُن غبار در جو باعث تاریکی و سرد شدن زمین می‌شود که عامل یخبندان در مناطقی از قاره‌های مختلف شده و تا سال‌ها امکان کشاورزی را از بین می‌برد.

وضع مردم بسیار ناگوار است: محبوس‌شدن در پناهگاه‌های زیرزمینی، رها شدن اجساد، مهاجرت‌های گسترده، مردارخواری، خشونت حداکثری بازماندگان، تولد کودکان نارس و ناقص و… از آنجا که منابع لازم برای رسیدگی پزشکی به بازماندگان وجود ندارد (آب، برق، دارو) بسیاری از مردم جان می‌سپارند و با همه‌گیری بیماری‌های مختلف ناشی از تشعشعات و نیز ضعیف‌شدن قوای بدنی افراد، بیماری‌هایی مثل آب‌مروارید و انواع سرطان (به‌ویژه سرطان خون) شیوع پیدا می‌کند.

در چنین شرایط آخرزمانی که تمدن سقوط کرده، تنها قانون موجود جهان «بقای اصلح» یعنی نجات‌یافتن قوی‌ترها است: از آنجا که پول ارزش خود را از دست داده و تنها ارز موجود، غذا است؛ هرکه بیشتر کار کند غذای بیشتری می‌گیرد و از طرف دیگر، مرگ هر انسان باعث می‌شود دیگران غذای بیشتری داشته باشند. تخمین زده می‌شود که ۳ تا ۸ سال پس از انفجارهای اتمی، جمعیت جهان به حداقل می‌رسد و ممکن است به میزان قرون وسطی یعنی حدود ۴ تا ۱۱ میلیون نفر کاهش یابد. نسل بعدی به کلی با تمدن گذشته بشری بیگانه‌اند.

در این میان، سیاستمدارانی که حتی به خانواده خودشان هم دروغ می‌گویند که اوضاع تحت کنترل است و به زودی مشکلات رفع می‌شود، همواره خیال می‌کنند دارند دنیا را نجات می‌دهند! رسانه‌ها نیز تا پیش از غیرقابل کنترل شدن اوضاع، فقط می‌گویند که «این به معنی جنگ نیست ولی باید برای آن آماده باشیم!»

Threads

ژانر: علمی- تخیلی، درام، جنگی

محصول: انگلستان، استرالیا

کارگردان: میک جکسن

بازیگران: کارن مار، ریس دنسدل، دیوید برایرلی، ریتا می، نیکولاس لین، جین هیزلگروو