تاریخ جنبش‌های اجتماعی

تجربه شیلی (بخش نوزدهم)

نژاد برتر!

حکومت‌های سلطه‌گرا از شیوه‌های مختلفی برای کنترل یا سرکوب شهروندان خود استفاده می‌کنند. علاوه بر بیگانه‌هراسی و خارجی‌ستیزی که در بخش پیش ذکر شد، باید به تفرقه‌افکنی میان اقوام اشاره کنیم که به‌ویژه جمهوری اسلامی به دلیل تنوع قومیتی در ایران، به صورت گسترده از آن بهره می‌برد. اما محبوب‌ترین رویکرد یا حتی ستون ایدئولوژیک بسیاری از دیکتاتوری‌های بزرگ بر مسائل نژادی استوار است: از حکومت رایش‌سوم که مدعی برتری نژاد آریایی بود، تا هلن‌های یونان، رژیم‌های دیکتاتوری پان‌عرب و…

جالب اینکه در جمهوری اسلامی و حکومت پینوشه هم نقش پررنگ این مسئله دیده می‌شود، در حالی که نژاد مورد نظر هر دو، پدیده‌ای ساختگی و تحمیلی در جهت تقویت ریشه ایدئولوژیک آن‌ها بوده است. جمهوری اسلامی با نادیده‌گرفتن اقوام مختلف و ساکنان باستانی این سرزمین، در ادبیات رسمی خود به جای «ملت ایران» از «امت اسلام» سخن می‌گوید و سیاست‌هایی را در پیش گرفته که در بیشتر موارد حقوق شهروندان ایرانی به نفع غیرایرانی‌های مسلمان زیر پا گذاشته می‌شود. نماد برتری شیعی در خود جامعه ایران نیز «سادات» یعنی گروهی از شهروندان مسلمان هستند که مدعی‌اند به صورت موروثی از نسل پیامبر و فرزندانش بوده و با پیشوند نام‌شان «سید» خوانده می‌شوند. سازمان ثبت‌احوال کشور در سال ۱۳۹۸ تعداد سادات ایران را بیش از ۶ میلیون نفر اعلام کرد.

سید بودن علاوه بر امتیازهایی که به صورت عرف و رسم در جامعه ایران وجود دارد، این برتری را به بازماندگان اعراب فاتح ایران می‌دهد که مثلاً اگر فردی روحانی (آخوند) باشد، به صورت سنتی از آپارتاید مذهبی استفاده کرده و در درجه بالاتری نسبت به هم‌ردیفان قرار می‌گیرد. این آخوندها که با عمامه‌های سیاه از سایر روحانی‌ها (عمامه سفید) متمایز می‌شوند، با کنار زدن اصل شایسته‌سالاری در جامعه، از شانس انحصاری رسیدن به مراتب بالای قدرت و در رأس آن «رهبری» حکومت برخوردارند.

• حمایت بومیان ماپوچه از سالوادور آینده

می‌دانیم که شیلی هم مثل سراسر آمریکای جنوبی و شمالی، کشوری است که توسط مهاجران و استعمارگران بنیان‌گذاری شده و ساکنان بومی آن در چند قرن گذشته تار و مار شده‌اند. اصالت شهروندان سفیدپوست شیلی به اروپا و به‌ویژه مهاجران ایتالیایی، آلمانی، فرانسوی و بریتانیایی برمی‌گردد.

ما می‌دانیم شیلی شرابی هم‌طراز انواع شراب اروپایی تولید می‌کند که البته مقدار زیادی از آن به مصرف داخلی می‌رسد. یا اینکه آب‌های اطراف شیلی زیستگاه نهنگ‌هایی چون «موبی دیک» (نهنگ سفید مشهور کتاب «هرمان ملویل») است. اما در مورد ساکنان اصلی این سرزمین چطور؟ شاید در این حد بدانیم که اینجا هم با لفظ نژادپرستانه «سرخپوست» از آن‌ها یاد می‌شود و آن‌ها هم مثل سایر نقاط قاره، به سفیدها می‌گویند «گرینگو». واقعیت اینکه پیش از ورود فاتحان اسپانیایی، حدود یک میلیون بومی در آنجا زندگی می‌کردند. این قوم «ماپوچه» (Mapuche) نام دارند: «ماپو» یعنی زمین و «چه» به معنی مرد. در جنگ شدیدی که در گرفت، اسپانیایی‌ها با هزینه‌ای گزاف موفق به قتل‌عام و شکست بومیان ماپوچه شدند. طبق اسناد تاریخی، تلفات نیروهای پادشاهی اسپانیا در سرکوب بومیان شیلی بیش از تلفات آن‌ها در فتح سراسر آمریکا بود و تا سال ۱۶۷۴ حدود ۶۲ هزار نفر کشته دادند. آمار یک میلیونی ماپوچه‌ها هم تخمینی است و در مورد میزان تلفات آن‌ها آماری در دست نیست.

این کشتار و عقب‌راندن بومی‌ها در سال‌های بعد هم ادامه داشت، تا جایی که در دوران معاصر اقلیتی کوچک از آن‌ها باقی مانده. در جنبش سالوادور آینده، ماپوچه‌ها هم مثل سایر گروه‌های طبقات پایین جامعه به جمع هواداران او پیوستند. و البته در هنگام کودتا به هدفی بی‌دفاع در سرکوب زاغه‌ها بدل شدند. «آریل دورفمن» در نخستین دیدارش از شیلی پس از حکومت پینوشه می‌نویسد: «نه‌تنها حقوق بومیان که طبقه فقیر جامعه هستند و در زاغه‌ها زندگی می‌کنند نادیده گرفته می‌شود، بلکه [افراد طبقه بالا] معتقدند دیگر سرخپوستی در شیلی باقی نمانده!»

• بنای یادبود و کتاب جنجالی نیکلاس پالاسیوس

حالا فرض بر اینکه دیگر بومی اصیلی وجود نداشته باشد، پس «نژاد شیلیایی» که از آن دم می‌زدند از کجا پیدا شده بود؟ ژنرال آگوستو پینوشه ستایشگر عقاید موهوم نویسنده‌ای به نام «نیکلاس پالاسیوس» (۱۸۵۴–۱۹۳۱ م) بود و با بنای یادبودی در مرکز سانتیاگو، او را از خاکستر قرن گذشته بیرون کشید. پالاسیوس در کتاب جنجالی «نژاد شیلیایی» مدعی شده بود که شیلیایی‌های اصیل، از بازماندگان مستقیم هلن‌های یونانی هستند و در نتیجه حق‌شان است که نیروی رهبری‌کننده تمام آمریکای لاتین باشند و راه حقیقت و رستگاری را به جهانیان نشان دهند. چیزی مثل ادعای مدیریت جهان زیر نظر منجی موعود در دولت «محمود احمدی‌نژاد» که اتفاقاً خیلی تلاش کرد لااقل از طریق خون مادرش، خود را سید معرفی کند.

نژادپرستی سران رژیم پینوشه وقتی بیشتر نمود پیدا کرد که کار به کل‌کل در سطح بین‌الملل کشید و مقامات رسمی با نفرت‌نژادی از سیاستمداران سایر کشورها یاد کردند. در مقطعی که دولت کودتا مورد سرزنش جهانی قرار گرفته و تنها دوستان پینوشه حکومت نظامی کره‌جنوبی و رژیم آپارتایدی آفریقای‌جنوبی بودند، در سیاستی رزیلانه تصمیم گرفته شد روابط با کشورهای آفریقایی توسعه پیدا کند (مثل احمدی‌نژاد که با سفر به جیبوتی و زنگبار در پی شکستن انزوای بین‌المللی بود.) در حالی که خونتا به صراحت اعلام کرده بود: «در آفریقا حتی یک وجدان پیشرفته در مورد حقوق بشر وجود ندارد.»

«ماریو آرنلو» نماینده حکومت در سازمان ملل هم با عصبانیت از تحریم‌های جامعه جهانی، گفته بود: «سران کشورهای آفریقایی که درباره سیاست‌های بین‌المللی تصمیم می‌گیرند، تازه از درخت نارگیل پایین آمده‌اند!» معادل جملات رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه ایران، جناب «محمدجواد لاریجانی» که بارها با اظهارات وقیحانه‌اش از نفرت‌نژادی ایدئولوژی خود پرده برداشته و مثلاً «باراک اوباما» رئیس‌جمهور ایالات متحده را «سیاه‌برزنگی» خوانده است.

درباره این خودی و ناخودی کردن انسان‌ها و مسائل نژادی در ایران و شیلی ناگفته‌های زیادی وجود دارد که در قسمت‌های آینده به آن خواهیم پرداخت.

معرفی فیلم: مهاجران

«مهاجران» (Los Colonos) یکی از آثار جدید سینمای شیلی است که به بخش تاریک و نادیده‌گرفته‌شده تاریخ این سرزمین می‌پردازد. کارگردان فیلم «فلیپه گالوز هابرله» این اثر را در سال ۲۰۲۳ ساخت و داستان آن در حدود سال‌های ۱۸۹۳ تا ابتدای قرن بیستم اتفاق می‌افتد که سربازان و مزدوران بریتانیایی و آمریکایی با قساوت، زمین‌های غصب‌شده توسط ملاکان بزرگ را از بومیان ماپوچه پاکسازی می‌کردند. در نهایت، تعداد اندکی از جمعیت قبایل به صورت پراکنده باقی ماندند و کشور جدیدی با حاکمیت مهاجران بر این خاک خونین بنیان گذاشته شد.