معرفی کتاب، فیلم، پادکست

سینما حقوق بشر: مرد تانکی (۲۰۰۶) بخش دوم

موضوع: قیام مسالمت‌آمیز مردم چین در سال ۱۹۸۹ توسط ارتش به شدت سرکوب شد. اما پس از آن کشتار، حزب کمونیست تغییراتی در سیاست‌هایش اِعمال کرد؛ چه در ایدئولوژی ظاهری، و چه در شیوه کنترل جامعه و سرکوب هر صدای مخالف. در این بخش به ادامه بررسی این مستند مهم می‌پردازیم.

 

درباره فیلم

یکی از عکاسان خارجی که در حادثه میدان تیانان‌من حاضر بوده در این مستند تعریف می‌کند که معترضان پس از کشتار، خطاب به خبرنگاران فریاد می‌زده‌اند: «به دنیا بگویید اینجا چه خبر است!» مشابه این جمله بارها در حوادث تاریخی دیگری هم از قربانیان خشونت‌ها نقل شده. مثلاً در شیلی پیش از حمله نهایی نظامیان کودتاچی، «سالوادور آیِنده» از یک خبرنگار اسپانیایی مشهور می‌خواهد که کاخ ریاست‌جمهوری را ترک کند و به او می‌گوید: «برو به دنیا بگو که اینجا چه اتفاقی افتاد.»

در ایران معاصر هم مثال‌های بسیاری وجود دارد که نقش رسانه‌ها و اهمیت انتقال عکس و اطلاعات به دنیای آزاد، گردش آزاد اطلاعات و حضور رسانه‌های خارجی را آشکار می‌کند. از اخراج تمام خبرنگاران خارجی دو روز پس از انتخابات جنجالی سال ۸۸، تا حبس خبرنگارانی که ماجرای قتل «مهسا امینی» را افشا کردند، یا برخورد شدید قضایی با هر شهروندخبرنگاری که از درگیری‌های خونین پس از آن تصویری به رسانه‌های خارجی ارسال کردند.

دیکتاتورها و جنایتکاران جنگی به دلیل ترس از افشای ماهیت و عملکرد غیرانسانی‌شان، دشمن شماره یک رسانه‌ها به شمار می‌آیند. چنان که دیدیم انتشار تصویر «مرد تانکی» چه بلوایی در جهان به‌پا کرد: برنده جایزه عکس خبری سال، انتخاب به عنوان یکی از صد عکسی که دنیا را تغییر دادند (مجله لایف)، انتخاب مرد تانکی به عنوان یکی از صد شخصیت موثر جهان در قرن بیستم (مجله تایم) و…

اما قیام مردمی ۱۹۸۹ باعث شد سران حزب حاکم چین به وحشت افتاده و برای تداوم ماندن خود در قدرت، تغییراتی در سیاست‌های ایدئولوژیک‌شان ایجاد کنند. مهم‌ترین تغییرها در این دو بخش بود: بازنگری سیاست‌های اقتصادی سختگیرانه دولتی و اعطای آزادی‌های اقتصادی، و از سوی دیگر شدت بخشیدن به خفقان سیاسی! این مستند در نمایش شتاب افسارگسیخته چین برای پیشرفت، به تناقض جامعه امروزی و تقسیم این کشور به دو بخش اشاره می‌کند: آسمانخراش‌های پر زرق و برق، شرکت‌های بزرگ و کارخانه‌های صنعتی، در برابر روستاهای محقر که با مهاجرت جوانان‌شان خالی از جمعیت شده‌اند.

سرکوب یک نسل و سیر کردن شکم گروهی از مردم شامل نخبگان و شهرنشین‌ها، به ظهور طبقه متوسط جدید ۲۰۰ میلیون نفری منجر شده؛ البته آنجا هم مثل ایران، منافع اصلی شامل همه نمی‌شود و کنترل شرکت‌ها و صنایع بزرگ در دست خودی‌ها و وفاداران به حکومت است. اما از بین رفتن تحصیل و بهداشت عمومی رایگان که دو معیار پیشرفت و توسعه جوامع به حساب می‌آید، زندگی کشاورزان و روستاییان را نابود کرده. این طبقه هنگام بیماری با چنین جمله‌ای مواجه می‌شوند: «یا داروی سنتی استفاده کن، یا بمیر!» آشنا نیست؟ (خودت بمال!) رواج توسل به خرافات و داروهای تأییدنشده و غیرعلمی به نام «طب سنتی» یا اسلامی توسط گروه‌های مرتجع، در چنین بستری رشد می‌کند.

از دیگر نکات حیرت‌انگیز که در فیلم می‌بینیم: سرکوب هر اعتراض کارگری، عدم وجود سندیکاها (در کشوری کمونیستی)، کار در برابر غذا و وعده پرداخت دستمزد در آخر سال، عدم پرداخت این پول و خودکشی کارگران، افزایش تعداد اعتراضات مدنی، استفاده از اراذل و اوباش چماقدار علیه اعتراضات مردمی و…

اما حساس‌ترین بخش مستند آنجاست که جنگ حکومت چین با «آزادی بیان» و سیاست‌های سانسور رسانه‌ها و به‌ویژه اینترنت را شرح می‌دهد. در صحنه‌ای جالب، تصویر مرد تانکی به چند دانشجوی دانشگاه پکن (که اسلاف‌شان پرچمدار جنبش دموکراسی‌خواهی می ۱۹۸۹ بودند) نشان داده می‌شود ولی آن‌ها یا چیزی از ماجرا نمی‌دانند یا حداقل عکس را ندیده‌اند! واقعیت اینکه دولت چین همان زمان با نمایش تصویر مرد تانکی در تلویزیون ملی، تلاش کرد آن را به عنوان سند مدارا کردن با معترضان و خویشتن‌داری نظامیان، به عنوان «تبلیغات دروغ غربی» جا بیاندازد. ولی بعد با محو و ممنوع‌کردن آن کار را به جایی رسانده که مثلاً نتایج جستجوگر گوگل در چین، با خارج چین تفاوت دارد. البته این سانسور ترسناک فقط شامل مرد تانکی نیست. کارشناسی در فیلم می‌گوید: «یکی از شیوه‌های دولت چین برای کنترل بحث و گفتگو درباره گذشته، کنترل چاپ و نشر رسانه‌ها است. این کار به طور خیلی موثر انجام شده و بی‌دلیل نیست که در این زمینه کم‌ترین تمایلی به نرمش و سازش نشان نمی‌دهد.»

دولت چین برای کنترل افکارعمومی و سرکوب هر مخالفت در نطفه، آن‌هم با وجود اینترنت که لازمه اقتصاد است، ۳۰ هزار پلیس اینترنتی و تکنولوژی‌های مدرن غربی را به کار گرفته. از جمله دوربین‌های امنیتی شناسایی چهره در اماکن عمومی، تعیین هویت از روی صدا یا تصویر و… این تجهیزات با وجود تحریم‌های بین‌المللی، توسط شرکت‌های بزرگی که قانون را دور می‌زنند به چین فروخته می‌شود. شرکت‌های یاهو، سیسکو، گوگل و مایکروسافت متهمند که ضمن همکاری کامل با حکومت چین، اطلاعات کاربران را در اختیار دستگاه‌های امنیتی این کشور می‌گذارند. در مشهورترین مورد، «شی تائو» خبرنگاری که جرمش ارسال دستور دولتی چگونگی پوشش اخبار ساگرد واقعه تیانان‌من به خارج بود، توسط یاهو به دولت چین معرفی شده و ۱۰ سال به زندان افتاد. یا شرکت «لایکا» که ابتدا مدعی بود عکس مرد تانکی با دوربین این شرکت گرفته شده، پس از تحریم توسط حکومت چین مجبور به پس‌گرفتن ادعایش شد تا بازار بزرگ و پر رونق این کشور را از دست ندهد. درست مثل بسیاری از شرکت‌های فیلمسازی آمریکایی که آثار سینمایی خود را به سفارش دولت چین، با سانسور برای مردم پرجمعیت‌ترین کشور جهان (حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر) نمایش می‌دهند.