شورشی محترم
«درباره سالوادور آیِنده زیاد حرف زده نمیشود چون او مثل وزنهای است که بر وجدانها سنگینی میکند. به نظرم دیگر هیچوقت هیچ سیاستی لایق نام اخلاقمداری نیست.» (وولودیا تتیبوم، نماینده سابق حزب اتحاد مردمی)
در روزگار ما، درباره سبک «مبارزه بدون خشونت» و مشهورترین پیامبران آن یعنی گاندی و ماندلا زیاد صحبت میشود. ولی در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ راه افتخار یکی بود و همه – حتی اکثر روشنفکران جهان- مبارزه مسلحانه را تائید، بلکه تکریم میکردند. بسیاری از جوانان قدیم، رویای چریکشدن در سر داشتند و چهگوارا را میپرستیدند. در ایرانِ تحت ستم هم طبیعتاً همین جَو برقرار بود. «بابک تختی» نویسنده و فرزند جهانپهلوان تختی، اواخر دهه ۸۰ خورشیدی در یادداشتی اعتراف کرد: «۳۰ سال پیش، من هم تشنه آدمکشتن بودم. همین چندیپیش بود که رأی و نظرهای صاحبنظران ۳۰ سال پیش در وبسایتی بازخوانی شد. همه تشنه خون، اعدام، انتقام و مچگیری بودند. اما بر همه آنان این ۳۰ سال گذشته.»
مرور به جا ماندهها از آن روزگار، حرف بابک را تائید میکند. به عنوان نمونهای نمادین، باید به «شور حسینی» همهگیر در فضای انقلابی سال ۵۸ اشاره کنیم که هفتهنامه «کتاب جمعه» به سردبیری احمد شاملو، شعری لُری در ستایش تفنگ از یک مخاطب جوان شهرستانی منتشر کرد و امضای آشنایی پای آن دیده میشود: سید ع. ص (سید علی صالحی، شاعر مشهور این روزها)
در چنان دورانی، به صورت جبری شخصیتی با کارنامه سالوادور آیِنده، در بهترین حالت یک مظلوم شهید شناخته میشود، و حتی افراطیترها بابت پرهیز او از مبارزه خشونتآمیز سرزنشش میکنند. در حالی که نظامیان شیلی به سُنت وحشیگری خود که در کشتار بومیان ماپوچه (ساکنان اصلی این کشور) افتخار میکردند، پابلو نرودا با شعر و ویکتور خارا با گیتارش مبارزه میکرد و آیِنده برای خاموشکردن شرارههای خشونت هشدار میداد: «با آتش بازی نکنید. اگر کسی تصور کند که کودتای نظامی در شیلی مانند دیگر کودتاها در سایر کشورهای آمریکا، یک تعویض ساده گارد کاخ مونهدا است، مطلقاً اشتباه میکند. در اینجا اگر ارتش از حدود قانونگرایی منحرف شود، حمام خون به راه خواهد افتاد.»
او همانطور که به عنوان حرفه، پزشکی را برای درمان آلام مردم انتخاب کرده بود، در زندگی سیاسی هم قانونگرایی را برگزید و از ابتدا تا انتهای راه طولانیاش ایمان خود را به قدرت اراده مردم از دست نداد. «پاتریشیو گوسمان» کارگردان معروف شیلیایی، در فیلم مستندی که درباره او ساخته میگوید: «در طول ۴۳ سال، این مرد تمام چپها را قانع کرد که تنها راه پیروزی، بهکار بستن مسیری مسالمتآمیز است. در حالی که در آمریکای لاتین خشونت و جنبش چریکی همهجا فراگیر شده بود، آیِنده جنبش عظیم مردمیای از طریق پیروزی انتخاباتی به وجود آورد.»
«میگل لیتین» دیگر فیلمساز شناختهشده، در کتابی نوشته گابریل گارسیا مارکز که شرح سفر مخفیانه او به شیلی دوران دیکتاتوری است، با اشاره به چهار بار نامزدی آیِنده در انتخابات ریاستجمهوری و نمایندگیهای پیاپیاش در مجلس ملی و سنا میگوید: «آیِنده آنقدر در طول زندگانیاش نامزد انتخاباتی بوده که مردم پیش از انتخاب او به ریاستجمهوری، به شوخی میگفتند بر سنگ قبرش خواهند نوشت: آرامگاه سالوادور آیِنده، رئیسجمهور آینده شیلی!»
لیتین با ذکر اینکه در همهجای کشور به تصویر یا نشانی از او برخورده، اضافه میکند: «در واقع مردم تقریباً هیچوقت نام وی را نمیبرند، بلکه اغلب میگویند “رئیسجمهور”. چنان که گویی هنوز هم رئیسجمهور است، یا تنها رئیسجمهور کشور بوده، یا هنوز هم انتظار دارند که برگردد. ولی آنچه در پوبلاسیونها [محلات فقیر] بیش از همه پابرجاست تصویر آیِنده نیست، بلکه بیشتر عظمت انسانی اندیشههای اوست. “نان و مسکن چندان اهمیتی ندارد، حیثیت ما را به ما برگردانید!” یا صریحتر: “ما چه میخواهیم؟ همان چیزی را میخواهیم که از ما گرفتهاند: آزادی بیان و حق رأی.”»
نشانههای مشی دموکرات و مسالمتآمیز آیِنده را از سالها پیش از پیروزی او در انتخابات میشد دید. مثلاً پس از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۵۸ که با دستکاری رقبا و پیروزی رقیب آیِنده همراه بود، سوسیالیستها خواستار شورش شدند. اما آیِنده همان ساعت درخواست گردهمایی کرد و در جمع کثیر هوادارانش گفت: «فرستادن توده کارگران و زنان و مردان به خیابان برای آنکه با سنگ و دست خالی با نیروهای حرفهایِ آموزشدیده بجنگند، فقط دیوانگی نیست؛ بکه یک جرم جنایی نیز هست. ما نمیتوانیم یک جنگ داخلی را که نشانه بیمسئولیتی سیاسی و تاریخی است شروع کنیم. ما هیچگاه استفاده از سلاح را در جریان کسب قدرت سیاسی تائید نکردهایم. ما تصمیم گرفتهایم از جریان دموکراتیک پیروی کرده و از این راه وارد شویم و بر تصمیم خود پایبندیم. شما میدانید که ما را از رسیدن به پیروزی قانونی خودمان بازداشتهاند، اما قصد داریم این را بپذیریم و این بیعدالتی را با آرامش قبول کنیم. اطمینان ما حاصل این آگاهی است که هیچچیز نمیتواند راه ما را سد کند. ما در این مبارزه صدای خواستاران عدالت و اراده مردم شیلی برای نیل به پیروزی هستیم.» (آلنده، فرناندو آلگریا – ص ۲۰۳)
وقتی ۴ دسامبر ۱۹۷۲ به عنوان رئیسجمهور شیلی در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد، روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل او را «شورشی محترم» نامید. آیِنده در سخنرانیاش ضمن نقد توسعه سرمایهداری در سطح بینالمللی و افشاگری علیه شرکتهای استثمارگری مثل آیتیتی و کنکات، از جنبشهای آزادیخواهانه آمریکای مرکزی و جنوبی تجلیل کرد ولی گفت: «رزمندگان آزادی آمریکای لاتین آنهایند که در بنادر، کوهستانها و محلات فقیرنشین جمهوری کارگری به سر میبرند.»
او همچنین از جان. اف. کندی نقل قول کرد: «آنهایی که انجام صلحآمیز انقلاب را غیرممکن میسازند، وقوع انقلاب خشونتبار را غیرقابل اجتناب میکنند.» و افزود: «آزار دادن مردمانی که از استقلال خود دفاع میکنند، آنان را به عرصه قهرمانی میکشد و قادرشان میکند در مقابل خشونت حتی بزرگترین ماشین نظامی اقتصادی جهان مقاومت کنند.»
بیخود نیست که مردم پابرهنه دوستش داشتند و نخبگان شجاعت و سلامت او را میستودند. حسرتبرانگیز است که در تاریخ ایران به شخصیتهایی با چنین تفکر متمدنانهای کمتر توجه شده و در مقطعی حساس، جمهوری اسلامی موفق میشود کسی مثل «سید محمد خاتمی» را با چنان شعارهای زیبا اما بیپشتانهای روانه گفتگو با جهان کند؛ در حالی که مخفیانه در صدد پیشبردن برنامه هستهای خود بود.
معرفی نشریه: کتاب جمعه شاملو
در بخش آینده، درباره نگاه سالوادور آیِنده به جنبشهای مسلحانه خواهیم نوشت. اما برای درک بهتر روح زمانه و میزان همدلی ایران انقلابی با آرمانگرایان شیلی، میتوانید شماره ۱۱ هفتهنامه «کتاب جمعه» به تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۵۸ را مطالعه کنید که ویژهنامهای مختص شیلی است. این نشریه که ۶ سال پس از کودتای پینوشه، به سردبیری شاعر بزرگ «احمد شاملو» و همراهی چهرههایی مثل «محمد علی سپانلو» و «احمد کریمی حکاک» منتشر شده، هماکنون به صورت دیجیتالی در فضای نت موجود است.
بنیاد شیرین عبادی یک سازمان غیرانتفاعی معاف از مالیات
501(c)(3) registered tax-exempt nonprofit organization, US Federal Tax ID #75-3149224
حق چاپ ©2023 بنیاد شیرین عبادی