عشق و نفرت تهران- سانتیاگو
کودتای ارتش شیلی که با عملیات تصرف کاخ ریاستجمهوری و از میان برداشتن سالوادور آینده و یارانش کلید خورد، رفتهرفته گستردهتر و خونبارتر شد. علاوه بر حمله به مراکز هواداران دولت و خانههای فعالان سیاسی، منع عبور و مرور و بازداشت و تیرباران خیابانی هر شهروندی که جرأت اعتراض داشت؛ ارتش در محلههای فقیرنشین و چند زاغه بزرگ که به هواداری از دولت معروف بودند، جنگ شهری به راه انداخت. همچنین با عِلم به اینکه رئیسجمهور در کاخ مونهدا است و صدایش داشت از رادیو پخش میشد، خانه او را بمباران کردند. جتهای جنگنده هاوکر هانتر در این حمله ابتدا به اشتباه یکی از ساختمانهای بیمارستان نیروی هوایی که چند بلوک آنطرفتر بود را هدف قرار دادند. پس از آن نوبت ایستگاههای رادیویی طرفدار دولت و زاغهها بود که موشکباران شوند. این خشونت بیدلیل علیه مراکز غیرنظامی در حالی بود که از طرف مقابل مقاومت مسلحانه چشمگیری وجود نداشت و افرادی که خود را در خطر میدیدند با وحشت به دنبال راه فرار و یافتن پناهگاه بودند. عده بسیاری به سفارتخانه کشورهای بیطرف از جمله اسپانیا و ایتالیا پناه بردند، مثل «تنچا» همسر آینده که گفتیم در اقامتگاه سفیر مکزیک مخفی شد. با این وجود جوخههای مرگ دست از تعقیب و آزار فراریان برنداشتند و حتی در مواردی به سفارتهای خارجی تعرض کردند که موجب تیرگی روابط بعضی کشورها با حکومت جدید شیلی شد.
جالب اینکه یکی از تندترین واکنشها نسبت به حکومت نظامیان در شیلی، از طرف ایران صورت گرفت. البته نظام پادشاهی ایران در زمان کودتا بیطرفی خود را حفظ کرد ولی پنج سال بعد و با وقوع انقلاب در ایران، دولت موقت دست به اقدام بدیعی در روابط بینالملل زد.
رابطه دیپلماتیک ایران و شیلی از سال ۱۹۰۲ با سفر «اسحاقخان مفخمالدوله» وزیر مختار ایران در واشنگتن به آمریکایجنوبی آغاز شده بود که طی این سفر میان ایران با مکزیک، برزیل، آرژانتین، اروگوئه و شیلی عهدنامههای مودت و بازرگانی به امضا رسید. در زمان پهلوی روابط گسترش یافت و به گشایش سفارتخانه طرفین منجر شد. این کشورها مشتری نفت ما بودند و ایران هم با درآمدهای هنگفت نفتیاش در آنجا سرمایهگذاریهای بسیاری کرد. اما همدلی انقلابیون ۵۷ با شیلی و بهویژه سیاست ضدامپریالیستی گروههای چپ و اسلامگرایان، به سرعت این رابطه را تیره کرد و منافع ملی ایران را به باد داد. روز ۲۷ مرداد ۱۳۵۹ «صادق قطبزاده» وزیر امور خارجه دولت انقلابی در یادداشتی به کاردار سفارت شیلی در تهران، به عنوان اعتراض به «ادامه سیاست اختناق و سرکوب مردم» توسط حکومت پینوشه، از او خواست ظرف ۱۵ روز سفارت را تعطیل کرده و با کلیه کارکنان از ایران خارج شوند.
دولت در اطلاعیهای که به همین مناسبت صادر کرد «پشتیبانی از تمام مستضعفان جهان» را از اصول سیاست جمهوری اسلامی معرفی کرده و به همین بهانه ابتدا با کشور اسرائیل و سپس با اشغال سفارت ایالات متحده، با آمریکا و در پی آن با مکزیک هم قطع رابطه کرد. اما در دهههای بعد چنانکه با نزدیکشدن حکومت اسلامی به روسیه، شعار «نه شرقی، نه غربی» رنگ باخت و دشمنی بیدلیل با آمریکا و اسرائیل هزینه سنگینی به مردم ایران تحمیل کرد؛ امروزه کمتر کسی آن تنش سیاسی و قطع رابطه با شیلی و مکزیک را به خاطر دارد.
جمهوری اسلامی که با آن تندرویهای غیرعقلانی دچار انزوای بینالمللی شده بود، در دهه دوم عمر خود تلاش کرد تا حد امکان با جهان روابط عادی برقرار کند. سقوط پینوشه بهانه خوبی برای آشتی با شیلی بود. در همین راستا سال ۱۳۷۰ خورشیدی با امضای اعلامیهای مشترک میان سفرای دو کشور در پاریس، جمهوری اسلامی سفارت خود را در سانتیاگو بازگشایی کرد. مضحک اینکه آشتی آنها هم مثل قهرشان یکطرفه بود و شیلی اشتیاق چندانی به برقراری رابطه نداشت، هرچند ایران تا هشت سال سفارتش را در این کشور فعال نگه داشت؛ هزینهای غیرضروری که مثل بسیاری از دیگر سیاستهای حکومت، دلیل آن مشخص نیست. تا اینکه اواخر سال ۱۳۹۴ در دولت «حسن روحانی» و با نقشآفرینی ویژه «محمدجواد ظریف»، پس از ۳۵ سال سفارت شیلی در تهران بازگشایی شد. البته این رابطه تا مدتها در پایینترین سطح بود، تا مرداد ۱۳۹۶ که خانم «میچله باچلت» رئیسجمهور وقت شیلی نخستین سفیر این کشور در ایران پس از انقلاب را معرفی کرد. در آن سالها جواد ظریف که تلاش گستردهای برای نجات حکومت از طریق آشتی با جهان داشت، از جمله در نیویورک با وزیر امور خارجه شیلی رایزنی کرد و در یکی از مجموعه سفرهایش به آمریکای لاتین، با یک هیئت سیاسی و اقتصادی ۱۲۰ نفره شامل بازرگانان حکومتی به سانتیاگو رفت. وزیر خارجه شیلی در آن زمان «هرالدو مونیز والنسویلا» نویسنده کتاب مرجع «سایه دیکتاتور» بود که پیشتر در همین مجموعه معرفی کردیم.
با این دشمنیها و رفتار منافقانه سیاستمداران، طبیعی است که در تمام چند دهه گذشته میان ایران و کشوری در آن سوی جهان، اتفاق قابل ذکر دیگری رخ نداده باشد. البته به جز چند داستان عاشقانه که نشان میدهد اتفاقاً بستر دوستی میان ما و شیلیاییها وجود دارد. «حسن علیزاده» و «امیر احمدی» دو جوان ماجراجویی که در دهه ۸۰ خورشیدی با دوچرخه دور دنیا را رکاب زدند، در پاسخ به این سوال که آیا جایی از جهان عاشق شدهاند یا دلشان خواسته که آنجا بمانند، قاطعانه پاسخ دادند: «بله، در شیلی!»
مثال دیگر، «عبدالله امیدوار» یکی از دو برادر جهانگرد افسانهای که در سفر به دور دنیا، هنگام گذر از شیلی عاشق شد و وقتی سفر ۱۰ سالهشان به پایان رسید به آنجا برگشت و با معشوق شیلیاییاش ازدواج کرد. عبدالله در سانتیاگو یک موزه و برنامهای تلویزیونی داشت که دستاوردهای سفر اعجابانگیزشان را به نمایش میگذاشت. او در شیلی آنقدر معروف بود که نامههایش به آدرس «شیلی، سانتیاگو، عبدالله» ارسال میشد! عبدالله امیدوار سال ۱۴۰۱ در شیلی درگذشت.
حسن علیزاده یکی از دو جهانگردی که ابتدا اشاره کردیم، درباره راز جاذبه شیلی میگوید: «به این کشور میگویند گرداب جهانگردها. معروف است که دختران شیلی با یک طناب و یک حلقه به فرودگاه میروند. اولین جهانگردی را که دیدند، حلقه را دستش میکنند و طناب را به گردنش میاندازند و او را با خودشان میبرند!»
معرفی کتاب: سفرنامههای دور دنیا
در این قسمت درباره جهانگردان ایرانی گفتیم که پیوند ویژهای با شیلی دارند. اگر کنجکاوید درباره این جهانگردها یا خاطراتشان از شیلی بیشتر بدانید، میتوانید «سفرنامه برادران امیدوار» و نیز کتاب «۶۴ هزار کیلومتر برای صلح» نوشته حسن علیزاده را مطالعه کنید.
بنیاد شیرین عبادی یک سازمان غیرانتفاعی معاف از مالیات
501(c)(3) registered tax-exempt nonprofit organization, US Federal Tax ID #75-3149224
حق چاپ ©2023 بنیاد شیرین عبادی