گرگها وارد شهر شدند
از فراز آسمان، «سانتیاگو» پایتخت شیلی بسیار شبیه تهران است. حالا نه آنقدر درندشت، ولی مثل چالهای پر از دود و غبار به نظر میرسد که میان کوهها و ارتفاعات «آند» محصور شده. تفاوت جغرافیایی بزرگ این دو نقطه، قرار گرفتن شیلی در نیمکره جنوبی زمین است و میدانیم که به همین دلیل، آنجا فصلها بهعکس وطن ماست. سهشنبه ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ برابر با ۲۰ شهریور ۱۳۵۲ خورشیدی، سانتیاگو با یک صبح سرد زمستانی از خواب بیدار شد. رئیسجمهور آیِنده که با خبر شورش نیروی دریایی در بندر والپارایسو هوشیار شده بود، خیلی زود با کاروان همراهانش به کاخ «مونهدا» رسید و بعد از بررسی اولیه، ساعت ۷:۵۵ در پیامی رادیویی با مردم صحبت کرد و ضمن تأیید خبر شورش، از همه خواست خونسرد باشند و کارگران به سر کارشان بروند. هنوز ابعاد ماجرا مشخص نبود و شاید آیِنده و هوادارانش امید داشتند که مثل کودتای ۲ ماه پیش، با زد و خورد کوچکی قضیه حل شود.
این ششمین شورش ارتش شیلی طی یک دوره ۵۰ ساله بود. آخرینش قرار بود ۲۷ ژوئن اتفاق بیافتد، ولی یک حقوقدان عضو حزبی تندرو که در جریان بود پرحرفی کرد و نقشه لو رفت و توطئهگران بازداشت شدند. اما ۲ روز بعد، هنگی زرهی با ۸ تانک و به فرماندهی یک سرهنگ ارتش برای آزادکردن همرزمان بازداشتیشان قیام کردند. تانکها که راهی کاخ ریاست جمهوری بودند، سر راه در یک پمپبنزین برای سوختگیری معطل شدند و منظره سوررئالی برای شهروندان آفریدند! آنها بالاخره به مونهدا رسیدند و جنگ کوچکی با ۱۲ کشته و تعدادی زخمی رخ داد، اما با دخالت مقامات ارتش شورشیان زود تسلیم شدند. این کودتای ناقص که «اِل تانکازو» (El Tancazo) نام گرفت، به نظامیان کمک کرد تا با محک شرایط و دیدن بازخوردها و کشف ضعفها خودشان را برای عملیات بزرگتر آماده کنند.
جالب اینکه در ایران هم پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چنین اتفاقی رخ داده بود و با خبردادن یک افسر تودهای به دکتر مصدق، کودتای اول شکست خورد. ایندست تشابهات تاریخی فراوان است و هرچه پیشتر میرویم، بهویژه در شیوههای سرکوب و سلطهگرایی حکومت، به نمونههای جالب زیادی بر میخوریم. مثالیترین مورد، خالیشدن پشت دولت و تنهایی سالوادور آیِنده برابر کودتاگران است؛ آنجا که میگویند در ایران هم بین شعار «زنده باد مصدق» تا «مرگ بر مصدق» فقط یک صبح تا عصر طول کشید. عصر روز شورش ال تانکازو، یک میلیون نفر در حمایت از دولت تظاهرات کردند، اما در روز کودتا سوسیالیستهای افراطی که از سیاستهای میانهرو آیِنده ناراضی بودند حتی در لحظات بحرانی هم طرف او را نگرفتند. ناهماهنگی و سردرگمی احزاب و گروههای چپ که ناشی از اختلافات رهبران بود، به شکل مفتضحانهای به شکست در دفاع از دولت قانونی منجر شد.
چند سال بعد که در ایران انقلاب شد، بر اساس همین تجربه و ترس از کودتای نظامیان بود که بحث انحلال ارتش به شدت جدی گرفتهشد و انقلابیون ناآگاه به پایگاههای نظامی حمله کرده و حتی به هواپیماهای جنگنده مدرن آسیب زدند. این نگرانی با کشتار دستهجمعی سران و پاکسازی عمومی ارتش، تا حدودی رفع شد و البته آغاز جنگ ۸ ساله آنها را متوجه نیاز کشور به ارتش کرد.
اما در حالی که حلقه محاصره کاخ مونهدا هر لحظه تنگتر میشد، آیِنده با گروه معدودی از یاران مقاومت میکرد و وقتی ضربالعجل نظامیان که تا ساعت ۱۱ ظهر به او فرصت تسلیم داده بودند به پایان رسید و هیچ خبر امیدبخشی نرسید، متوجه شد که اینجا احتمالاً نقطه پایان او خواهد بود. از شاهدان حاضر در کاخ نقل شده که رئیسجمهور همه را جمع کرد و گفت: «من استعفاء نخواهم کرد. کشور را ترک نمیکنم و لامونهدا را هم ترک نمیکنم. ما تا پایان میجنگیم. از همه شما برای وفاداریتان سپاسگزارم، اما نباید قربانیان بیهودهای باشید. بیشتر شما جوانید و همسر و بچه دارید. شما در قبال آنها و شیلی وظیفه دارید. این آخرین نبرد نخواهد بود…» و بعد هم از زنان و آنهایی که کار با سلاح را بلد نبودند خواست که کاخ را ترک کنند.
دقایقی بعد حمله نهایی آغاز شد و همزمان با شلیک مسلسلها و خمپارهها، هواپیماهایی که از چند روز پیش ظاهراً برای نمایش آکروبات در روز «جشن استقلال» آماده شده بودند، در ارتفاع پایین و با دقت کاخ را بمباران کردند. با تار و مار شدن مدافعان و مرگ رئیسجمهور، عملیات در مونهدا خیلی زود به پایان رسید. از سوی دیگر، در خیابانها هم حکومتنظامی برقرار شد و درگیریهای پراکنده و مقاومت افراد و گروههای وفادار طی یک هفته سرکوب شد. روز کودتا فقط ۳۶ نفر کشته شدند، اما تا پایان سال یعنی ۴ ماه بعد، تعداد کشتهها به ۱۸۲۳ نفر رسید؛ هر هفته ۱۱۹ نفر. این تازه شروع دوران ۱۷ ساله وحشت بود که طی آن بیش از ۴۰ هزار مخالف بازداشت و حدود ۳ هزار نفر کشته یا ناپدید شدند. یکدهم جمعیت یک میلیون نفری شیلی نیز مهاجرت کرده و به نوعی تبعید شدند.
یک فعال چپگرا، پیشگویانه مینویسد: «فتح مونهدا چند ساعت بیشتر طول نمیکشد، اما فتح کارخانهها؟ فتح محلههای فقیرنشین؟ به ناچار باید به ارتش متوسل شد که ناگزیر است همهجا را بگیرد. مقاومت مردم شدید خواهد بود. فردا خونینتر از امروز است که در آن نهتنها رئیس دولت، بلکه صدها تن از مبارزان انقلابی به خاک و خون خواهند غلتید. گرگها وارد شهر شدهاند…» (زندگی و مرگ حکومت مردمی در شیلی، آلن تورن، یادداشت روز ۱۱ سپتامبر)
معرفی فیلم: شب بر فراز شیلی
درباره کودتای شیلی آثار هنری زیادی منتشر شده، از کتاب گرفته تا فیلم سینمایی و مستند. اما اگر بخواهیم یک فیلم که وقایع روز کودتا و جنایات پس از آن را نمایش میدهد انتخاب کنیم، باید به «Night Over Chile» محصول ۱۹۷۷ شوروی اشاره کرد که با نام «شب روی شیلی» بارها از شبکههای مختلف تلویزیون ایران پخش شده. در این فیلم بازداشت فلهای فعالان، دانشجویان و روزنامهنگاران و همچنین حبس و شکنجه آنها در استادیوم شیلی به تصویر کشیده شده است.
بنیاد شیرین عبادی یک سازمان غیرانتفاعی معاف از مالیات
501(c)(3) registered tax-exempt nonprofit organization, US Federal Tax ID #75-3149224
حق چاپ ©2023 بنیاد شیرین عبادی