توطئه مومیاییها
از پیروزی «سالوادور آیِنده» در انتخابات ریاستجمهوری تا کودتای پینوشه، فقط سه سال طول کشید. در ایران این زمان کمتر بود و از پیروزی انقلاب ۵۷ تا تابستان ۱۳۶۰ خورشیدی که جناحی از اسلامگرایان هوادار «روحالله خمینی» شروع به قلعوقمع رقبا و سایر گروههای سیاسی دخیل در انقلاب کردند، شرایطی مثل شیلیِ دوران آیِنده در ایران رقم خورد: کارشکنی علیه دولت قانونی، فراهمکردن توجیه برای دخالت مشت آهنین، و در نهایت غصب قدرت با زور اسلحه.
تلاش برای ناکامی آیِنده در انتخابات سپتامبر ۱۹۷۰ از چند سال پیش کلید خورده بود و با پیروزی او بر شدت این عملیات افزوده شد. البته چون آیِنده رأی اکثریت قاطع را کسب نکرده بود و در قانون انتخاباتی شیلی دور دوم در کار نیست، باید پارلمان او را تائید میکرد. در این فاصله یک دسیسه مخالفان، ورق را به نفع او برگرداند: ترور ژنرال «رنه اشنایدر» فرماندهکل ارتش که مدافع سرسخت احترام به قانون اساسی و عدم دخالت نظامیان در سیاست بود و البته اصلیترین حامی آیِنده در ارتش. این اتفاقی تاثیرگذار بود که حتی آیِنده در آخرین نطق رادیویی خود در ۱۱ سپتامبر، برای سرزنش کودتاچیان از ژنرال اشنایدر و سُنتهای مورد ستایش او یاد کرد.
جالب اینکه در تاریخچه کودتای ۲۸ مرداد هم به قتل تیمسار «محمود افشار طوس» رئیس شهربانی تهران برمیخوریم که از اُمرای وفادار به دکتر مصدق بود و در اردیبهشت ۱۳۳۲ ربوده و پس از شکنجه شدید، کشته شد. ژنرال اشنایدر هم قرار بود ربوده شود، ولی کمی پس از ساعت ۸ صبح ۲۲ اکتبر ۱۹۷۰ در تیراندازی یک گروه راست افراطی به قتل رسید. پینوشه در سالهای ابتدایی دیکتاتوری، قاتلان اشنایدر را عفو و آزاد کرد. این عملیات به خواست سیآیای انجام شد و «ادوارد کوری» سفیر سابق ایالات متحده در شیلی تائید کرده که اسلحه و مهمات ترور در چمدانهای دیپلماتیک از واشنگتن به سانتیاگو رسیده بود. قرار بود «خنثیکردن اشنایدر» به گردن چپها انداخته شود و هدف آن هم ایجاد آشوب در ملت و تحریک نیروهای مسلح برای کودتا یا دستکم برهمزدن مراسم آغاز ریاستجمهوری آیِنده بود. اما نتیجه معکوس داد و با خشم عمومی و مصممشدن مردم در دفاع از دولت، کنگره به تائید آیِنده رأی داد.
سالوادور آیِنده که با شعار «شیلی آزاد همراه با عدالت اجتماعی» به میدان آمده بود، میخواست کشور را از نو بسازد و فقر را ریشهکن کند. او برنامه خود را «اجرای انقلاب سوسیالیستی از طریق مسیری دموکراتیک» توصیف میکرد. راه پرتضادی که دیدنی بود و توجه همه را به خود جلب کرد، جامعه عاشق او شده بود و در سطح بینالملل هم هیجانی به راه انداخت که اگر جفا به آن نباشد، میشود با پیروزی «سید محمد خاتمی» و آغاز دوران اصلاحات در ایران مقایسهاش کرد. البته رئیسجمهور جدید شیلی وعدههایی که داده بود را فراموش نکرد و در طول ۱۸ ماه اول، بخش بزرگی از برنامه تغییر اجتماعیاش را اجرا کرد. از جمله: اصلاحات در سیستم آموزش، بیمه همگانی، برابری حق طلاق، کاهش آمار بیکاری، افزایش حقوق کارگران تا ۳۰ درصد، بالا بردن مهلت پرداخت بدهیهای خارجی و…
اما مهمترین اقدامات دولت، کوتاهکردن دست غارتگران از منابع ملی بود. معادن مس، آهن، زغالسنگ، نمک و سیمان ملی شدند، همچنین تقریباً کل بانکهای داخلی و خارجی. همزمان، افشای فعالیتهای غیرقانونی شرکت بینالمللی تلفن و تلگراف (ITT) که برای جلوگیری از به قدرت رسیدن آیِنده سرمایهگذاری هنگفتی کرده بود، باعث برانگیختهشدن دولت برای مصادره شرکتهای وابسته به دولتهای خارجی شد.
در بخش اصلاحات ارضی هم ۶ میلیون جریب زمین متعلق به فئودالها مصادره و توسط کشاورزان محروم تصرف شد. کارگران و مردم فقیر «پوبلاسیونها» (زاغهها) به خیابان ریختند و علیه «مومیاییها» (سرمایهداران) شعار میدادند: «آیِنده آیِنده، مردم از تو دفاع میکنند!»
از آنطرف، مخالفان هم سخت مشغول خرابکاری بودند. اگر خاتمی از کارشکنیهای حسابشده مینالید و میگفت «هر ۹ روز یک بحران» برای دولتش ساخته میشود، آیِنده هر روز با یک غافلگیری تازه مواجه بود. از آشوبهای مسلحانه گروههای شبهنظامی و بمبگذاری در خطوط برق، راه آهن، لولهکشی آب و کارخانههای کلیدی تا آتشزدن مزارع و اخلال در اقتصاد و معیشت مردم. هدف از ایجاد این هرجومرجها، فراهمکردن «بهانه اخلاقی» و زمینهسازی سرنگونی دولت بود.
در پایان سال ۱۹۷۲ اعتصاب کامیونداران نقش مهمی در فلج اقتصاد شیلی داشت. اتحادیه کامیونداران به بهانه کمبود قطعات یدکی (که دلیلش تحریمهای آمریکا بود) و با حمایت مالی اپوزیسیون، شرایط این بحران را فراهم کرد. اعتصاب ۲۶ روز طول کشید و حدود صد میلیون دلار به اقتصاد ملی آسیب زد. گفتیم که شیلی به دلیل طول جغرافیاییاش به شدت به سیستم حملونقل وابسته است. با نرسیدن مواد خام، تولید در کارخانهها متوقف شد و سوخت و موادغذایی در کشور کمیاب شد. ۷۰ درصد اتوبوسها هم دست از کار کشیدند و حملونقل شهری مختل شد. کارگران سعی میکردند برای حمایت از دولت با کامیون کارخانه، مردم و بار جابهجا کنند ولی چماقداران اپوزیسیون به آنها حمله میکردند. وقتی کمتر از یک ماه بعد، با اعتصاب بخش بازرگانی و چندین صنف دیگر، اقتصاد کشور به زانو در آمد هم باز چماقدارها مانع فعالیت کسبه و باز کردن فروشگاهها میشدند. درگیری خیابانی کارگران و دانشجویان با مخالفان در خیابانها جریان داشت.
در این دوران گرچه همراهی مردم چشمگیر بود و ۲ میلیون زن و مرد کارگر، کارمند، دانشجو، هنرمند و روشنفکر به کار داوطلبانه پرداختند، اما آیِنده از هر سو ضربه میخورد و مخالفت کنگره با هر پیشنهاد قانونی دولت، موجب بیدفاع ماندن وزرا شده بود. تا جایی که آیِنده مجبور شد دوازدهبار کابینه خود را ترمیم کند. او برای چاره، با حزب قدرتمند دموکرات مسیحی که مهمترین حامی اعتصابها بود مذاکره کرد. همچنین چند چهره نظامی را به کابینه برد که این موضوع چپها را بسیار رنجاند. هرچند با دخالت کابینه نظامی اعتصابها پایان یافت و این برای مخالفان و آمریکا ناامیدکننده بود ولی در سالِ سرنوشتساز ۷۳ با تحریم اقتصادی ایالات متحده و دخالت اپوزیسیون داخلی، فروشگاهداران به احتکار اجناس ضروری رو آوردند، بازارسیاه شکل گرفت و صفهای طولانی مردم خبر از بحران دیگری میداد.
همزمان آشوبهای مسلحانه به مرحله خطرناکی رسیده بود. از جمله ترور سرگرد «آرتورو آرایا پیتز» آجودان دریایی آیِنده توسط راستهای افراطی در ۲۷ ژوئیه؛ یعنی خشونتها به یک افسر رسید که مستقیم به رئیسجمهور مرتبط بود. نیروی وفاداری که باعث شد آیِنده متوجه زمینهسازی کودتا توسط نیروی دریایی نشود.
معرفی فیلم: مستند نبرد شیلی
مستند سه قسمتی «نبرد شیلی» بهترین منبع دیداری برای آشنایی با دوران آیِنده است و به تفصیل از روزهای آغاز به کار دولت تا زمان کودتا را به تصویر میکشد. «پاتریشیو گوسمان» که آن روزها پس از تحصیل در رشته سینما تازه به کشور برگشته بود، در نخستین تجربه فیلمسازی خود موفق به ثبت تصاویری ماندگار از آن روزگار تاریخی شده است. او پس از کودتا موفق شد به صورت مخفیانه راشها (تصاویر خام) را از شیلی خارج و در اروپا آماده نمایش کند.
بنیاد شیرین عبادی یک سازمان غیرانتفاعی معاف از مالیات
501(c)(3) registered tax-exempt nonprofit organization, US Federal Tax ID #75-3149224
حق چاپ ©2023 بنیاد شیرین عبادی